بنام خداوند و با درورد بر شما

آدابِ مناظِره، مجموعه ضوابطي كه هنگام بحث و گفت‌وگوي فلسفي، علمي، ديني و اعتقادي بايد مراعات شود.

در اصطلاح دانشمندان:

*  مقصود از بحث آن است كه «اثبات حكم ثبوتي يا سلبي كنند به دليل». بدین معنا است اگر حکمی را می خواهید به اثبات برسانید یا آنرا رد کنید و ابطال آنرا نشان بدهید باید با دلیل و ضوابط حاکم بر دلیل و مشروط بر احکام منطقی و عقلانی در اثبات مدعا کوشید.

*  مراد از مناظره آن است كه «دو خصم نظر كنند در حكم و مسأله‌اي به قصد آنكه صواب پيدا شود» (مشكوه، 27).

 گاهي به جاي آداب المناظره، اصطلاح آداب البحث به كار رفته است و در تعريف آن گفته‌اند: «صناعتي است نظري كه انسان را به كيفيت مناظره و شرايط آن آشنا سازد، تا در بحث و الزام و غلبه بر خصم خطا نكند» (جرجاني، 8).

*  هدف اصلي از مناظره آن است كه دو طرف گفت‌وگو، به ياري يكديگر، به كشف صدق امر نايل آيند و مشكلي را بگشايند. به گفته خواجه نصيرالدين طوسي :«مناظره ميان دو صاحب رأي متقابل بود كه هر يك متكفّل بيان رأي خود باشند، به شرط آنكه هر دو، بعد از وضوح، مساعدت حق كنند؛ و مباحثه استكشاف غامضي بود به طريق تعاون» (اساس، 448).

 

*  ابوعلي سينا مي‌گويد: «مناظره از نظرْ گرفته شده است؛ پس، هدف از آن بحث درباره دو رأي متقابل متكفل است، يعني آنكه، هر يك از دو مخاطب، متكفل يكي از آن دو رأي گردد، تا براي هردوشان، فرد محق آشكار شود و دومي او را در راه صواب ياري كند. پس هدف اين دو نيز چيزي جز حصول علم نباشد» (ص 15ـ16).

چنانكه از سخن ابوعلي بر مي‌آيد، هدف از مناظره، مشاجره يا مجادله يا تحقير و فريب دادن طرف گفت‌‌وگو نيست، زيرا در مناظره دو نفر كه به دو عقيده متقابل معتقدند، با يكديگر گفت‌وگو مي‌كنند بي‌آنكه قصد فريفتن همديگر را داشته باشند، بلكه غرض اصلي آنها كشف درستی و صدق است و همين كه حق بودن يكي از دو طرفِ نقيض معلوم شد، طرف مخالف آن را مي‌پذيرد (همو، 16ـ17).

در توضيح اين نكته، خواجه نصيرالدين يادآور مي‌شوم كه مناظره و مباحثه را نبايد با معانده و مغالطه اشتباه كرد و يكي گرفت، زيرا «غرض معاند اظهار نقصان مخاطب و تفحيم او بود و غرضِ مغالط تمويه و تلبيس بر او».

*  ابن خلدون درباره علّت پديد آمدن اين فن مي‌نويسد: «جدل عبارت از شناختن آداب مناظره‌اي است كه ميان پيروان مذاهب و جز آن روي مي‌دهد. اين فن هنگامي متداول شد كه باب مناظره در ردّ و قبول مسائل توسعه يافت، چه هر يك از مناظره كنندگان، هنگام بحث، در استدلال و پاسخ دادن بي‌ضابطه سخن مي‌گفتند كه برخي از اين سخنان و دلايل درست و برخي نادرست بود. از اين رو، پيشوايان ناگزير شدند آداب و احكامي وضع كنند تا مناظره كنندگان در ردّ و قبول، بر وفق آن ضوابط سخن گويند و از حدود آن خارج نشوند، و وضع استدلال كننده و پاسخ دهند روشن گردد كه چگونه به استدلال پردازد و به چه كيفيتي دست از استدلال باز دارد؛ در چه جايي اعتراض كند يا به معارضه برخيزد، و كجا سكوت كند تا خصم به سخن و استدلال پردازد» (مقدمه، 2/931).

از لحاظ تاريخ فلسفه، مناظره ــ در معناي درست و دقيق آن ــ همان روش ديالكتيك سقراط است كه در نوشته‌هاي افلاطون به اوج خود رسيده است. بعدها ارسطو قواعد اين فن را مدوّن ساخت و به اين ترتيب رساله توپيكا يا طوبيقا يعني «مواضع» پديد آمد.

 به گفته خواجه: «معلّم اوّل، كتابي را كه بر اين فن مشتمل است، كتاب مواضع خوانده است و آن معنيِ لفظ طوبيقاست، چه اكثر اين كتاب مشتمل بر ذكر مواضع باشد» (اساس، 451). اين مبحث همان است كه در بيش‌تر كتابهاي منطقي، به پيروي از ابوعلي سينا، فنّ جدل ناميده شده است.

نكته ديگر اينكه معمولاً جدل و مناظره را در ارتباط با يكديگر مطرح می سازند و گاهي آداب المناظره را ذيل كتاب الجدل می آورند، چنانكه خواجه نصير طوسي در كتابهاي الجوهر النَّضيد و أساس الاقتباس به همين طريق عمل كرده است. با اين همه، جدل و مناظره تفاوت ظريفي با يكديگر دارند كه خواجه‌ نصير خود نيز متذكر آن شده است. وي مي‌گويد: «چون مقصود از جدل الزام غير است، لامحاله مشتمل بود بر نزاعي، و در اغلب احوال جدل را به استعمال نوعي از عناد و احتيال احتياج افتد» (اساس، 447).

*  افراد در مناظره باید قوانین زیر را اجرا و رعایت کنند:

1- افراد در مناظره براي اثبات آراء و عقايد خود باید استدلال منطقی كنند. هریک از طرفین، با استفاده از اصول منطقی و اصول عقلانی، باید آداب بحث و مناظره را رعایت کنند. مناظره کنندگان باید سخنان خود را بر پايه‌هاي استوار منطقي بنيادگذارند تا جاي ايرادگيري در آن پديد نيايد و طرف مقابل نتواند برهان ايشان را بشكند؛ همچنین هریک از طرفین باید در باب سخن رقيب، استدلال درست منطقي را از مغالطه، سفسطه، مصادره به مطلوب و جز آن بازشناسند و هرگونه كژي و كاستي از اين گونه را دريابند و او را بر خطايش واقف سازند يا دست كم باطل را حق نپندارند و فريفته و گمراه نگردند.

2- افراد در مناظره باید حد دلیل و علت را برای اثبات ادعای خود بدانند.

3- هریک از طرفین مناظره می توانند و جزء حقوق آنهاست که سخن دیگری را ضبط، یادداشت و ... کنند.

4- هیچ یک از طرفین حق ندارد قبل از به پایان رسیدن سخنان طرف مقابل آن را قطع نماید.

5- هریک از طرفین در باب آنچه که گفته اند باید پاسخگو باشند و آنچه را که برزبان جاری ساخته اند بپذیرند.

6- در مناظره در پاسخ به یک پرسش نمی توان از پرسش استفاده کرد و شیوه پرسش به پرسش باطل است.

7- فردی که در مناظره شرکت می کند باید از علومی که در بحث مطرح می شود و استفاده می شود آگاه باشد. در صورتیکه هریک از طرفین از علمی بی اطلاع باشند و آگاهی لازم و کافی را نداشته باشند نمی تواند بنا به نفهمیدن سخنان طرف مقابل آنرا رد نماید.

8- افراد در مناظره باید از چارچوب بحث خارج نشوند و در پاسخ ها و استدلالاتشان بی ضابطه سخن بر زبان نرانند.

9- افراد مناظره کننده باید قوت سخنان خود را به اندازه توان روش و دلیل خود بدانند.

10- هر شخصی برای گفته های خود باید دلیلی منطقی که در دسترس است استفاده نماید این بدان معنا نیست که از دلایلی استفاده نماید که طرف مقابل از آن آگاهی دارد.!

11- مناظره کنندگان باید بدانند که در مناظره افراد دیگری حضور دارند و در آینده نیز حضور خواهند داشت که درباره ی بحث آنان به داوری می نشینند پس حکمی را با رای عقل در چارچوب منطقی و حفظ ضوابط در موضوعیت بحث بدهند.

12- مناظره باید ثبت شود و بهتر است کتبی باشد تا دیگران هم بتوانند از آن استفاده نمایند.

13- مناظره کنندگان باید در استفاده از هر کلمه و تئوری که بکار می برند خود علم کافی داشته باشند و همچنین در باب موضوع مورد بحث محقق باشند نه مقلد. زیرا فرد مقلد صاحب رای نیست و تنها از افکار دیگران بدون آنکه دلیل و حجتی برای آن داشته باشد استفاده می کند و در صحت و قوت کلام خود از حجت شخصی صاحب نظر استفاده می کند که این خود مردود است او باید خود دلیلی بر کلام و مدعای خود از طرف خودش داشته باشد.

14- هیچ یک از طرفین حق ندارند طرف مقابل را به سفسطه محکوم کنند. هرکس برای رد و باطل کردن هر سخن باید دلیل بیاورند و از برچسب ها و ... بپرهیزند.

15- در پیشرفت مناظره باید موضوع اصلی حفظ شود و از آن دور نشد. و از بحث های جانبی به شدت پرهیز کرد.

16- در ابتدای مناظره باید بیشترین زمانی را که یک فرد می تواند برای سخن خود در هر مرحله داشته باشد بداند و آنرا رعایت کند و در صورتیکه در آن مدت نتوانست مقصود خود را بیان کند به با مشورت افراد حاضر وقت به او داده می شود و یا پایان سخن او اعلام می شود.

17- روش مناظره باید مشخص باشد.

18- هریک از افراد بعد از پایان مناظره باید از حیث آنچه که برزبان جاری ساخته اند (نظرات) مصون باشند و هیچ حق انسانی که مسحق آن هستند از آنها سلب نشود.

19- موضع افراد در مناظره باید مشخص باشد و قبل از مناظره هر فردی با آثار و افکار طرف مقابل آشنا باشد.

20- و در جریان بحث باید به شدّت از بی احترامی و دشنام نسبت به آنچه برای طرف دیگر بحث محترم است پرهیز کنند. در غیر این صورت بحث از حالت طبیعی و مدار علمی خارج می شود و در ورطه ی عوامی گری و شاخ وشانه کشیدن فرو می غلتد و جز افشاندن بذر کینه و نفاق حاصلی ندارد.

21- وقتی دو نفر مناظره می کنند ، باید بدانند که آن دو تنها نیستند، بلکه طرف سومی در اینجا مطرح است و آن شنوندگان یا خوانندگان مباحث آنانند، از این رو دو طرف باید برای فهم و شعور گروه سوم نیز ارزش و احترام قائل باشند، و طوری بحث کنند تا آنان فرصت تأمل در دلایل و برهانهای هر یک از دو طرف را داشته باشند، تا بتوانند با اختیار یکی را برگزینند. بنا بر این دو طرف باید صرفاً در اثبات حقّ بودن مدّعای خود به بحث بپردازند، و به ذکر برهان و دلیل در تأیید مدعای خود یا در ردّ مدعای طرف دیگر بسنده کنند، و داوری نهایی را به مخاطبان حق طلب واگذارند.

22- اگر بحث و مناظره برپايه ی ضوابط منطقي نباشد، نتيجه مطلوبي نخواهد داشت و از اين رو باید فنّ مناظره از فروع علم منطق محسوب داشته شود، و قواعد بر آن حاکم باشد: «و چون متعلّم را در طريق بحث و مناظره خطا ممكن است، ناچار است او را از آداب بحث، يعني آن چيزها كه به آن احتراز كند از خطاي در بحث»(مشكوه28 ).

23- هر یک از طرفین برای واضح بودن نظر خود باید دو شرط زیر را رعایت کنند:

1- انتخاب معلومات مناسب و صحیح   2- تنظیم و صورت بندی درست آنها.

24- هر فرد باید درستی استدلال خود را بر دو رکن استوار کند: 1- ماده: قضایایی که نتیجه استدلال بر آنها مبتنی است.           2- صورت: در تصدیقات است.

25- هر موادی که در استدلال به کار می رود باید بر 8 قسم باشند: یقینیات، مظنونات، مشهورات، وهمیات، مسلمات، مقبولات، مشبهات و مخیلات. درستی پذیرش آن متناسب با موضوعیت کلام مشخص می شود.

26- تقسیم بندی استدلال یا حجت بر اساس مواد و مقدمات به 5 صناعت تقسیم می شوند: برهان، جدل، مغالطه، خطابه و شعر.

27- براهین افراد باید بر دو قسم استوار باشند: 1- لمی: از وجود علت به معلول پی می برند.   2- انی: انتقال ذهن از وجود علت به وجود معلول نیست و بر دو صورت تحقق می یابد، انتقال از وجود معلول به علت و انتقال از وجود معلول به وجود معلولی دیگر که در علت با هم مشترکند.

28- در جدل باید رعایت نکات زیر را کرد

1- دوری از استعمال الفاظ رکیک و سخیف و استفاده از عبارات زیبا و جذاب

2- پرهیز از هرگونه تمسخر دشنام و ناسزاگویی

3- دوری از بحث با افراد ریاست طلب بداخلاق و معاند. در صورت ضربه احتمالی از سوی این افراد باید آن را به بهترین شیوه به خودشان بازگرداند.

4- التزام به جایگاه برتر حق و این که حقیقت بالاتر از هر چیز است. در صورت روشن شدن حقیقت باید آنرا بدون چون و چرا پذیرفت.

5- رعایت کمال تواضع و فروتنی در هنگام سخن

6- توجه به اهمیت گیرایی بیان، گویایی زبان، و رسا بودن کلام در مناظره

7- ندادن فرصت بیش از حد به طرف مقابل برای تفکر و جولان در گفتار

8- قاطعیت در بیان مطالب مورد نظر

9- استفاده از وقایع روشن و مثالهای واضح و مرتبط.

*    شرح اصطلاحات خاص فن، از قبيل:

1- وضع، يعني عقيده اظهار شده در آغاز بحث كه به اثبات يا ابطال آن مي‌پردازند؛

2- سائل يا ناقض وضع، يعني كسي كه مي‌خواهد وضع را نقض كند و غرض او آن است كه حافظ وضع را به تناقض گويي بكشد؛

3- مجيب يا حافظ وضع، يعني كسي كه از وضع دفاع مي‌كند و مي‌كوشد گرفتار تناقض نشود؛

4- منع، يعني نپذيرفتن مقدّمه با آوردن دليلي بر ردّ آن؛ موضع، يعني حكمي كلّي كه احكامي جزئي از آن به دست آيد به گونه‌اي كه هر يك از اين احكام براي مقدّمه شدن در قياسِ جدلي به كار رود؛

5-  نقض اجمالي؛ نقض تفصيلي و جز آن. سپس ضوابط آن را متذكّر شده‌اند.

*  قبل از هر چيز مناظره كنندگان بايد اين تواناييها را دارا باشند:

1- آشنايي كامل با اقسام قضاياي مشهور متناسب با هر موضوع و احاطه بر آنها؛

2-  توانايي به كار بردن مشهورات و مسلّمات در هنگام نياز؛

3- آشنايي با الفاظ مشترك، منقول، مشكّك، متواطي، متباين و مترادف و نيز يافتن قدرت تشخيص و تشريح و تفصيل آنها؛

4- توانايي تشخيص متشابهات و تفصيل آنها از يكديگر به وسيله خواص و فصول؛ 5. قدرت در بيان «تشابه مختلفات به ذاتيّات و غير ذاتيّات».

*  در جريان مناظره چگونگي عمل چنين است:

1- سائل با تكيه بر مسلّماتِ مجيب و با استفاده از گفته‌‌هاي او پرسشهايي مطرح مي‌كند كه حافظِ وضع بايد پاسخ دهد و به اين ترتيب با طرح سؤالها تدريجاً به مقصود خود، كه كشاندن طرف مخالف به تناقض گويي است، نزديك شود؛

2- سائل از مقدّماتي كه مجيب پذيرفته است قياسي جدلي مي‌سازد، تا بدين‌وسيله بتواند وضع مجيب را نقض كند و از مسلّماتِ مجيب به نتايجي كه بطلانش آشكار است برسد؛

3- مجيب مي‌كوشد وضع خود را در مقابل ايرادهايِ سائل است، ميسّر مي‌گردد.

طي اين مراحل هر يك از دو طرف، يعني سائل و مجيب، بايد به نكات و ضوابط زير، كه در كتب منطقي تحت عنوان «وصايا» آمده است، توجّه كنند:

*  الف ـ وظايف سائل:

1- تصوّر موضعي كه مقدّمه را از آنجا خواهد گرفت؛ يعني سائل قبل از طرح سؤال بايد موضعي را كه مقدمه استدلال از آن به دست مي‌آيد شناسايي كند.

2-  كيفيّت و توسّل به تسليم مقدمه و تشنيع بر منكر، يعني شناسايي روشي كه مي‌خواهد از طريق آن مجيب را به تسليم وادارد.

3- تصريح به آنچه در ضمير دارد بروجه خطاب با غير، يعني سائل بايد مطلوب خود را كه مستلزم نقض وضع مجيب است، با صراحت بيان كند.

به طور كلي سائلِ ماهر كسي است كه قدرت بيان براي فهماندن مطلوب خود داشته باشد و پرسشهاي او از مقدمات مسلمي كه مورد قبول مجيب است فراهم شود.

*  ب ـ وظايف مجيب:

1- سعي بر اينكه رشته سخن را خود به دست گيرد و با طرح سؤالهاي مكرّر سائل را تحت‌تأثير قرار دهد، تا سائل حالت دفاعي به خود بگيرد؛

2- سعي بر مشغول كردن سائل با پرسشهايي كه نتواند جواب مناسب آنها را پيدا كند؛

3- توجه به اينكه اگر عقيده مجيب از مشهورات باشد، مقدمات مشهوري را كه مورد قبول سائل است، منع نكند.
به طور كلي مجيب ماهر كسي است كه مشهورات را انكار نكند و از مغالطه خودداري ورزد.

*  ج ـ وظايف مشترك سائل و مجيب:

1- مهارت در علم منطق مخصوصاً مبحث قياس و اقسام آن و توانايي در استنباط قياسهاي بسيار از يك قياس؛

2- آشنايي كامل با قواعد مناظره و چگونگي استفاده از مباحثي مانندِ عكس نقيض، عكس مستوي و جز آن؛

3- به كاربردن الفاظ زيبا و مناسب و خودداري از شتاب‌‌زدگي و اشتباه در كاربرد الفاظ؛

4- خودداري از ناسزاگويي و تمسخر و اداي كلماتي كه دشمني و كينه برانگيزد؛

5- بيان مطلب به صورت متين و استوار و آرام و بدون ترديد و تزلزل؛

6- فروتني در برابر طرف مناظره و خودداري از تكبر و خودپسندي؛

7- خودداري از مناظره با رياكاران، شهرت طلبان، كينه‌توزان و دوستداران جاه و مقام و قدرت؛

8- آشنايي كامل با اصول و قواعد هر فنّي كه در آن مناظره مي‌كنند و دانستن مواردي كه اهل آن فن در آنها اتفاق يا اختلاف رأي دارند؛

9- توجه به اينكه سائل بايد هميشه حكم را به طور كلي و عام نقض و منع كند، ولي مجيبْ حكم را به طور خاص اثبات كند، تا اگر آن حكم مردود شود، بتواند به حكم خاصّ ديگري تمسّك جويد؛

10- عنايت به اينكه بايد هدف هر دو رسيدن به حقيقت و انصاف دادن باشد و بايد هر دو از اصرار در خطا بپرهيزند.

 حامد گنجعلیخان حاکمی         5/04/1387