آياحواس ظاهری و باطنی در طول هم هستند و يا در عرض هم

با روشن شدن اين قضيه مقداري از مسئله حل خواهد شد و آن اينكه اگر

اين دو در عرض هم باشند آيا مي توان با كنار گذاشتن يكي بر شناخت

صحيح رسيد و اگر اينطور نيست يعني اين دو در طول هم هستند كدام

مقدم و كدام موخر هستند اين مسئله بر هر متفكري روشن است كه با

حذف شدن يكي از حواس ظاهري علم و ادراك آن حوزه تعطيل خواهد شد

حتي كشف و شهود عارفان نيز ميبايستي در قالب حواس ظاهري قرار گيرد

و الا ادراك غير ممكن خواهد بود ساختار انسان اينگونه است خارج از اين

حواس ابزاري وجود ندارد پس وجود حواس ظاهري براي ادراك جهان خارج

ضروري است بعد از اينكه ادراكات از طريق اين حواس 5 گانه وارد ذهن شد

دسته بندي به بوسيله مفاهيم شروع ميشود فرق انسان با حيوانات در

همين قسمت مفاهيم سازي است علت اينكه حيوانات نمي توانند حرف

بزنند نداشتن مفاهيم سازي آنهاست يعني آنان از هر شيء فقط يك تصوير

دارند ولي انسان از مجموع اشياء واحد و مثل هم يك مفهوم سازي مي

كند و با مفاهيم سرو كار دارد نتيجتا اينكه حواس ظاهري بدون حواس

باطني و حواس باطني بدون حواس ظاهري كارساز نيستند ولي در اولويت

بندي حواس ظاهري مقدم بر حواس باطني است البته نا گفته نماند زماني

در اولويت بندي صحبت مي كنيم كه مي خواهيم جهان خارج را ادراك كنيم

در صورتي كه كاري با جهان خارج نداشته باشيم اصلا نيازي به حواس

ظاهري نيست و علت اينكه حواس ظاهري بر حواس باطني مقدم پيدا مي

كنند اينكه پديدار ها خارج از حواس باطني نمي توانند براي ما مكشوف

شوند يعني تا يك پديدار در قالب ابعاد و رنگها و كيفيت ها و مكان و زمان

قرار نگيرند قابل مشاهده نخواهند شد همانطوري كه قبلا نيز توضيح داديم

پديدارها در اين قالبها براي ما مكشوف ميشوند