تیم تحریریه سایت فلسفه نو؛

ایمان مطلق؛

نهضت فکری که در قرن ششم قبل از میلاد در میلطُس به وجود آمد به صورت دقیق نمی توان آنرا بیان کرد سه فیلسوف که به ترتیب در قسمت یونانی آسیای صغیر بود ظهور کردند.

نخستین طالس ملطی (اهل میلتوس=ملطیه)(562-640 ق. م) بود که ترکیبی از فیلسوف و دانشمند اهل عمل را می توان در وی دید.

به گزارش امیل بریه روایاتی که معرف طالس است روایاتی است که ارسطو بیان کرده است زیرا که وی خود چیزی ننوشته است.

تفحصی که او انجام داده است بیشتر جواب این سوال بود که جهان از چه تشکیل شده است؟و ماده ای که اشیاء از آن ساخته شده است چیست؟

ارسطو در مابعدالطبیه اظهار می کند که بنا بر نظر طالس زمین روی آب قرار گرفته است (و بنا به قول کاپلستون ظاهراً آن را همچون قرصی شناور در نظر می گرفت)

مهمترین مطلب این است که طالس اعلام کرد که مادة المواد اولیه ی همه ی اشیاء آب است… در واقع او مساله ی یکی در همه چیز را مطرح کرد.

ارسطو می گوید:این نظر را شاید از مشاهده ی این که غذای همه ی چیز ها دارای رطوبت است، و این که خود گرما از رطوبت به وجود آمده است و به وسیله ی آن زنده نگه داشته می شود حاصل کرده است . وی این نظر را از این حقیقت به دست آورده، و علاوه بر آن از این حقیقت که بذر های همه ی اشیاء طبیعت رطوبی دارد، و آب مبداء طبیعت چیز های مرطوب است.

زمین در نظر طالس صفحه ای مستوی است که بر آب قرار دارد (امیل بریه)

بیان دیگری که ارسطو به طالس نسبت داده است مبنی بر اینکه تمام چیز ها پر از خدایان است، و آهن ربا دارای روح است زیرا آهن را حرکت می دهد ، نمی تواند با یقین مورد تفسیر قرار گیرد.

به قول کاپلستون وی مقام خود را به عنوان نخستین فیلسوف یونانی از این امر به دست می آورد که نخستین کسی است که مفهوم ( وحدت در اختلاف ) را ادراک می کند. و در حالی که اندیشه ی وحدت را محکم نگه می دارد، می کوشد تا اختلاف بدیهی کثرت را تبیین کند.

تئدور گمپرتس به ما اطلاع می دهد که تالس به مصر می رود و نخستین کسی است که روش خام مساحی مصریان را که بر حل مسائل جزئی مبتنی بود به مقام علم جغرافی متکی بر قواعد کلی ترقی داد، به طوری که هنوز هم بعضی نظریات اصلی این علم به نام او معروف است.

او همچنین توانسته بود کسوف کامل که در تاریخ 28 ماه مه 585 ق.م روی داد پیش بینی کند .

او به هموطن های خود می آموخت که از طریق اتحاد شهر های متعدد، کشوری واحد متشکل از ایالات متحد به وجود آورند در حالی که تا آن زمان یونانیان از چنین تصوری بکلی بیگانه بودند.

آناکسماندر (متولد 610 ق.م) فیلسوف دیگر میلتوس بود گویا وی شاگرد و دوست تالس بوده است

به قول تئدور گمپرتس او نخستین کسی است که مساله ی پیدایش کیهان و زمین و ساکنان زمین را به روش علمی مطرح کرده. نوشته ی او با عنوان (درباره ی طبیعت) نخستین اثر منثور حاوی نظریات علمی است که به زبان یونانی تصنیف گردیده.

او نخستین کسی بود که نقشه ی زمین و آسمان را آماده ساخت تئدور گمپرتس به ما می گوید نقشه ی آناکسیماندر شامل دریایی بوده است در میان حلقه ای از خشکی، و بر این خشکی دریایی از بیرون محیط بوده.

آناکسیماندر نخستین ستاره شناسی است که از تصورات کودکانه ی قدیم در این رشته ، تقریباً به طور کامل کناره می جوید. اگر چه اعتقاد کرویت زمین هنوز به ذهن او نیامده بود ولی دیگر فرض این را نداشت که زمین بر روی پایه ی سوار است که آسمان چون کنبدی سقف آن را پوشانده است.

امیل بریه می گوید:زمین در نظر آناکسیماندر استوانه ای است که قطر قاعده ی آن مساوی ثلث ارتفاع آن است و قسمت فوقانی آن که مسکن ماست اندکی قطور تر است و سبب حفظ و تعادل آن تساوی فواصل آن از حدود عالم است.

به گزارش کاپلستون وی رهبر یک مستعمره در آپولونیا بود و در حیات سیاسی نیز شرکت داشته

وی همچون تالس در جست و جوی عنصر اولی و نهایی همه ی اشیاء بود او این عنصر اولی ( به یونانی :آرخه) را علت مادی نامید و بنا بر ای تئوفراستس وی نخستین کسی بود که آن را چنین نامید.( این عنصر نه آب است و نه هیچ یک از دیگر عناصر، بلکه طبیعتی است مغایر با آنها و نامتناهی ، که تمام آسمان ها و عوالم درون آنها از آن ناشی  می شود) آن بیکرا ( به یونانی :آپایرون) یعنی جوهر بی حد است ازلی و بی زمان است و تمام جهان ها را فرا گرفته است.

آناکسیماندر قائل به این بی نهایت بوده است که چندین جهان با هم و در یک زمان وجود دارد، و این عوالم در آغوش ( بی نهایت) که خود ازلی است و هرگز ضعف و ذبول نمی پذیرد ، پدید می آید و از میان می رود. در نظر آناکسیماندر حیات از دریا ناشی می شود، و صور کنونی حیوانات به سبب سازگاری با محیط به ظهور رسیده است و بنابراین او با نظریه ی تبار جدید کاملاً بیگانه نبوده است.

وی می گوید که در آغاز انسان از نوع دیگری از حیوانات متولد شده است . زیرا در حالی که دیگر حیوانات به سرعت خوراک خود را می یابند،ريال تنها آدمی نیازمند یک دوره ی دراز مدت شیر خوارگی است ، به طوری که اگر او در آغاز چنان که کنون هست می بود، هرگز نمی توانست زنده و باقی بماند.

سومین متفکر بزرگ اهل ملطیه آناکسیمنس (متوفی بین سالهای 528 و 524) است که به قول تئوفراستس او دستیار آناکسیماندر بوده

به قول تئدور گمپرتس وی دوباره گام در راهی نهاد که تالس گشوده بود  ولی به جای آب هوا را مبداء نخستین تلقی کرد که ( هر چه بود و هر چه هست و هر چه خواهد بود ) از آن پدید می آید. و بدین سان هوا را به جای آب نهاد و گفت پایه ای که زمین – که او دوباره آن را به صورت قرصی مسطح می انگاشت- بر آن استوار است، هواست. امیل بریه میگوید : اما نباید تصور کرد که او با قول به این رای از آناکسیمندر دور شده باشد . بلکه هوا کلمه ای است که مفهوم (بی نهایت) را دقت و قطعیت می دهد ، زیرا که آنچه آناکسیمندر مبداء همه چیز گرفته است هوایی نا محدود و نا متناهی است که همه ی اشیاء از آن پدید می آید، و مانند بی نهایت که آناکسیمندر قبول داشته است متحرک بی حرکت ازلی است.وی گفته است که جنبشی مانند آنچه به غربال داده می شود می تواند چیز هایی را که در آن به هم آمیخته است از هم جدا سازد، ولیکن نمی تواند چیز هایی را به وجود آورد . او برای تبییین اینکه چگونه اشیاء واقعی و انضمامی از عنصر اولی صورت پذیرفته اند وی مفهوم تکاثف و و تخلخل را مطرح می کند . هوا به خودی خود نامرئی است ، اما در این فراگرد تکاثف و تخلخل مرئی می شوند ، وقتی رقیق و منبسط شود به صورت آتش در می آید و چون متکاثف شود باد، ابر، خاک و بالاخره سنگ می شود

وی تبیینی درباره ی رنگین کمان داشته است : وقوع رنگین کمان به سبب آن است که اشعه ی خورشید بر ابر ضخیمی می افتد و نمی تواند در آن نفوذ کند.

به عقیده ی تئدور گمپرتس او نخستین کسی است که علت نهایی همه ی تغییرات را (علتی حقیقی) اعلام کرد و همین امر مایه ی شهرت جاودانی او است.

نقل مطلب تنها با ذکر نام انجمن احیاگران فلسفه نو